ناگفتههایی از زندگی «تقی شهرام» / پروپاگاندای رسانهای سپری برای پنهان کردن جنایات منافقین است
تاریخ انتشار: ۵ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۷۶۶۲۳
نویسنده کتاب «تقی شهرام» ضمن تاکید بر بیان حقایق مطرحشده در مورد تقی شهرام، شایعهپراکنی و پروپاگاندا را عاملی برای مخفی کردن ضعف ساختاری گروه جنایتکار منافقین دانست. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، احمدرضا کریمی نویسنده کتاب «تقی شهرام» در مورد مضمون این کتاب در گفتوگو با خبرگزاری میزان اظهار کرد: کتاب «تقی شهرام» روایتی مستند از زندگی سیاسی این شخصیت تاریخ معاصر ایران است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی دلیل انتخاب سوژه کتاب «تقی شهرام» را مورد بررسی قرار داد و بیان کرد: من از اعضای جداشده سازمان مجاهدین خلق هستم و برای مدتی همبندی شهرام در سال 1358 بودم و زمانی که او بعد از دستگیری به زندان لویزان منتقل شد، من هم در آنجا زندانی بودم. از این رو شناختی نسبی درباره او داشتم. این دوران یک بازه زمانی ششماهه بود که در فصل پنجم کتاب، اطلاعاتی در مورد آن بیان شده است. این مهم عاملی شد تا به نگارش کتاب پرداخته و جزئیاتی ناگفته را از این شخصیت نگارش کرده و حقایقی را درباره این شخص بیان کنم.
کریمی تاکید کرد: برخی معتقدند که تقی شهرام تنها مبتکر تغییر ایدئولوژی در فرقه جنایتکار منافقین بوده است، در حالی اینگونه نبود. او یکی از افرادی بود که در تحولات این گروهک نقش داشت، در عین حال در جریان تسویه حسابهای داخلی منافقین او تنها تصمیمگیرنده نبود و سایر افرادی که در مرکز بودند هم در این پاکسازیها نقش داشتند، ولی بعدها او را عامل این تحولات خواندند، زیرا توانسته بود با ترفندی خاص از زندان ساری فرار کند و افسر زندان را نیز با خود همراه کرده بود.
این نویسنده بهرهگیری از اسناد را برای نگارش مهم دانست و تصریح کرد: کتاب «تقی شهرام» به روایت اسناد نگارش شده است و اگر چه تعداد این اسناد به حد کافی نبوده است، اما کتاب «تقی شهرام» مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. در بخشهایی از کتاب فصلهای زندگی سیاسی تقی شهرام و اطلاعاتی از ابتدای عضویت او به وسیله موسی خیابانی در پاییز 1348 تا اعدام او در تابستان 1359 وجود دارد که انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی آن را منتشر کرده است.
وی ادامه داد: نام تقی شهرام، برای کسانی که حرکتها و مبارزات سازمانها و گروههای مسلح دهههای 40 و 50 شمسی را پیگیرانه دنبال کردهاند، فرآیندی دوسویه را تداعی میکند. او یکی از افرادی بود که به پیشبرد ماهرانه استحاله در مبانی اعتقادی سازمان مجاهدین خلق تحت عنوان «تغییر ایدئولوژی از اسلام و تشیع به مارکسیسم - لنینیسم» کمک کرد و حذف فیزیکی مخالفان فعال این روند را رقم زد و زمینه قتل مجید شریف واقفی و ترور مرتضی صمدیه لباف را در کارنامه خود دارد.
کریمی به ویژگیهای کتاب «تقی شهرام» اشاره کرد و افزود: تشابه تاکتیکها و ترفندهای تقی شهرام در دهه 50 و مسعود رجوی در دهههای 60 و 70 از مباحث برجسته و ذکر شده در این کتاب است. از سوی دیگر کتاب سعی دارد تا همه تاثیراتی را که تقی شهرام در زمینههای گوناگون روی سازمان و نیروهای آن داشته، بررسی کرده و درباره آنها صحبت کند. از جمله درباره تاثیرگذاری او در نحوه عضوگیری و بهکارگیری دختران و زنان در سازمان مجاهدین خلق (منافقین) صحبت شده است.
وی ادامه داد: تقی شهرام حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز دستگیر و زندانی شد. در همین باره نکات مهم و ظریفی در این کتاب بیان شده است. نکته دیگری که کتاب تقی شهرام به آن پرداخته و در برخی فصلها به آن اشاره شده است، این بود که مجید شریف واقفی عنصر متدین در گروهک نبود و او بر خلاف مرتضی صمدیه لباف حرکت میکرد. در کل همه این افراد به واسطه تشکیلات به هم پیوند داشتند و ایدئولوژیهای آنها با یکدیگر متفاوت بوده است.
وی که عضو سابق فرقه جنایتکار منافقین محسوب میشود، در مورد بخشهای متعدد کتاب «تقی شهرام» اظهار کرد: نکاتی همانند دوران قبل از زندان و ضربه شهریور 1350، مدت زندان در اوین، قصر و ساری، داستان فرار شهرام از زندان با ذکر جزئیات به نقل از خودش و ستوان احمدیان، ورودش به سازمان مجاهدین خلق پس از فرار و دوران تعاملش با مصطفی شعاعیان و کادرهای قدیمی سازمان، ورودش به مرکزیت و سهشاخهای کردن سازمان، فرایند تغییر ایدئولوژی و خروج از مذهب در بیش از نیمی از اعضا، تسویهحسابها و ترورهای داخلی، ترورهای سیاسی و نحوه تعامل با شوروی، سلطه غیابی بر شاخه خارج از کشور، دورانهای نشیب و فراز رهبری در سازمان و نهایتا اخراج و استعفا، دوران زندان در جمهوری اسلامی و ماجراهایی که در این دوران از سر گذراند، ماهیت شکایتهایی که علیه او به دادگاه انقلاب اسلامی ارائه شد، بررسی روند برگزاری دادگاه و رد صلاحیت آن توسط او، واکنش گروههای مختلف از جمله مجاهدین خلق و پیکار به محاکمه تقی شهرام و سرانجام صدور رأی و اعدام مطرح شده است.
کریمی در مورد بخشهایی از زندگی تقی شهرام گفت: دوران تحصیل او نشان میدهد فردی ممتاز بوده است. اولین بار در سال 1350 به اتهام اغتشاش به زندان افتاد و از زندان قصر به زندان ساری انتقال پیدا کرد، اما پیروی آنها از مارکسیسم که به آنها علم مبارزه را تعلیم میدهد، زمینهساز تغییر نگرشهای این فرد شده بود و مبارزه مسلحانه را انتخاب کرد.
وی رویکرد فرقه جنایتکار منافقان را مورد بررسی قرار داد و بیان کرد: این گروهک جایگاهی ندارد که بتواند در جریانها نفوذ داشته باشد و برخی نکات که اعلام میشود شایعاتی است که خودشان برای بزرگنمایی از توانمندیهای این فرقه بیان میکنند.
کریمی در مورد تهدید نویسندگان بیان کرد: سطح نفوذ فرقه جنایتکار منافقین تنها در سالهای 57.58 و یا 62 تا 63 قابل توجه بود که به ترور افراد منجر میشد، اما بعد از آن تنها به تهدید روی آوردند. حتی ادعا کرده بودند که ترور را کنار گذاشتهاند و خط متفاوتی را در پیشگرفتهاند. من با نوشتن کتاب «رونوشت برابر اصل» به رسوایی این فرقه جنایتکار دست زدم ولی آنها به تهدید بسنده کردند، به همین دلیل معتقدم که این گروهک جنایتکار تنها در عرصه پروپاگاندا و تبلیغات موفق عمل میکنند.
منبع: میزان
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: منافقین سازمان مجاهدین خلق تغییر ایدئولوژی تقی شهرام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۷۶۶۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سه نکته برای آموختن درباره صبر و عدم صبر از غزالی
فرارو-لیز بوکار؛ متخصصی برجسته در حوزه اخلاق دینی و استاد دین در دانشگاه نورث ایسترن در بوستون است. بوکار به دلیل آثارش برنده جایزه نیز شده است. آثار نوشتاری، تدریس و سخنرانیهای عمومی او طیف گستردهای از موضوعات را پوشش میدهند از جراحی تغییر جنسیت گرفته تا سیاست لباسهای مذهبی، اما عموما بر این تمرکز دارد که چگونه درک عمیقتر تفاوت مذهبی میتواند حس ما را از درست و خوب بودن تغییر دهد. تازهترین کتاب او تحت عنوان "دزدیدن دین من: نه فقط هر گونه تملک فرهنگی" است. او در آن کتاب معضلات اخلاقی شکل آشفته تصاحب فرهنگی را باز میکند: وام گرفتن از آموزههای مذهبی، مناسک، و لباس به دلایل سیاسی، اقتصادی و درمانی. او حجاب را یک علاقه فمینیستی و نمادی از اتحاد مسلمانان قلمداد میکند. او حجاب را گونهای از انواع لباسهای فرهنگی قلمداد کرده که حتی میتواند تبدیل به مُد شود.
به گزارش فرارو به نقل از کانورسیشن، از کودکی به ما گفته میشود که صبر یک فضیلت است و چیزهای خوبی نصیب افراد صبور خواهد شد. بنابراین، بسیاری از ما روی پرورش صبر کار میکنیم. این عمل اغلب با یادگیری منتظر ماندن برای نوبت با یک اسباب بازی مورد علاقه در دوران کودکی آغاز میشود. در بزرگسالی تلاش میکنیم با صفهای طولانی در بخش وسایل نقلیه موتوری یا در مورد سرعت کُند تغییرات سیاسی صبور باقی بمانیم.
در روایات دینی صبر بیش از حد انتظار و یا حتی بیش از تحمل سختی است. اما این بیشتر بودن صبر چیست و چگونه صبور بودن از ما انسانهای بهتری میسازد؟
نوشتههای "ابوحامد غزالی" متفکر ایرانی مسلمان دوره قرون وسطی میتواند به ما بینشی ارائه دهد یا به ما کمک کند تا بفهمیم چرا باید صبر و شکیبایی را تمرین کرده و هم چنین به ما در زمانی که نیازی نیست صبور باشیم خواهد گفت.
غزالی که بود؟غزالی که در سال ۱۰۵۸ میلادی در ایران متولد شد به عنوان یک فقیه، فیلسوف و متکلم مورد احترام بود. او برای دفاع از اسلام به نقاطی مانند بغداد و بیت المقدس سفر کرد و استدلال نمود که بین عقل و وحی تضادی وجود ندارد. به طور خاص او به دلیل تطبیق فلسفه ارسطو که احتمالا آن را با ترجمه عربی خوانده بود با الهیات اسلامی شهرت داشت. غزالی نویسندهای پرکار بود و یکی از مهمترین آثار او "احیاء علوم دینی" یا "احیاء العلوم الدین" راهنمای عملی برای داشتن زندگی اخلاقی مسلمان است. این اثر در مجموع از چهل جلد تشکیل شده که در چهار بخش هر کتاب تنظیم شده است. بخش اول به شعائر اسلامی میپردازد. بخش دوم به آداب و رسوم محلی بخش سوم به رذائلی که باید از آنها اجتناب ورزید و بخش چهارم به فضائلی میپردازد که باید برای آن تلاش کرد. بحث غزالی از صبر در جلد سی و دوم از بخش چهارم "درباره صبر و شُکر" یا گکتاب الصبر والشکر" آمده است.
او صبر را به عنوان یک ویژگی اساسی انسانی توصیف میکند که برای دستیابی به اهداف ارزش محور بسیار مهم است و البته هشداری را برای زمانی که نیاز به بی صبری وجود دارد ارائه میدهد.
صبر چیست؟به گفته غزالی انسانها دارای انگیزههای رقابتی هستند: انگیزه دین و انگیزه میل و هوی و هوس. زندگی عرصه مبارزه بین این دو انگیزه است که او آن را با استعاره نبرد توصیف میکند: "حمایت از انگیزه مذهبی از جانب فرشتگان است که سپاهیان خدا را تقویت میکنند در حالی که حمایت از انگیزه میل و هوی و هوس از جانب شیاطین است که دشمنان خداوند را تقویت میکنند. میزان صبر ما چیزی است که تعیین میکند چه کسی برنده نبرد است".
غزالی میگوید: "اگر فردی ثابت قدم بماند تا انگیزه دینی پیروز شود سپاهیان خدا پیروز میشوند و او به سپاه صابرین میپیوندد، اما اگر سست شود تا هوی و هوس بر او غلبه کند به پیروان شیاطین میپیوندد". به عبارت دیگر، برای غزالی صبر عامل تعیین کنندهای است که نشان میدهد آیا ما از تمامی ظرفیت بالقوه انسانی خود برای زندگی اخلاقی استفاده میکنیم یا خیر.
صبر، ارزشها و اهدافاز نظر غزالی برای مسلمان خوب بودن نیز صبر لازم است. اما درک او از چگونگی کارکرد صبر بر یک نظریه اخلاقی استوار است و میتواند خارج از جهان بینی صریحا اسلامی آن به کار رود.
همه چیز با تعهد به ارزشهای اصلی آغاز میشود. برای مسلمانی مانند غزالی این ارزشها برآمده از سنت و جامعه اسلامی یا "امت" آگاه است و شامل مواردی مانند عدالت و رحمت میشود. این ارزشهای خاص ممکن است به طور جهانی قابل اجرا باشند یا ممکن است مجموعه دیگری از ارزشها را نیز داشته باشید که برای شما مهم هستند برای مثال، تعهد به عدالت اجتماعی، یا دوست خوب بودن یا دروغ نگفتن.
زیستن به به گونهای که با این ارزشهای اصلی سازگار باشد چیزی است که زندگی اخلاقی به آن میپردازد. صبر به گفته غزالی این است که چگونه ما دائما مطمئن میشویم که اقدامات مان در خدمت این هدف است. این بدان معناست که صبر فقط تحمل درد ناشی از عصبانیت یک کودک نوپا نیست.
تحمل آن درد با هدفی صورت میگیرد. کاربرد موفقیت آمیز صبر نه با میزان رنجی که تحمل میکنیم، بلکه با پیشرفت ما به سمت یک هدف خاص مانند تربیت کودکی سالم و شاد که در نهایت میتواند احساسات خود را تنظیم کند سنجیده میشود. در درک غزالی از صبر همه ما به آن نیاز داریم تا زمانی که همه چیز بر وفق مراد ما نیست به اصول و ایدههای اصلی خود متعهد باقی بمانیم.
هنگامی که به بی صبری نیاز استیکی از انتقادات به ایده صبر آن است که میتواند منجر به انفعال شود یا برای خاموش کردن گلایه موجه بکار برده شود. برای مثال، "جولیوس فلمینگ" محقق مطالعات آفریقایی در کتاب خود با عنوان "صبر سیاه" به اهمیت "خودداری رادیکال از صبر کردن" در شرایط نژادپرستی سیستمیک میپردازد. مسلما انواعی از بی عدالتیها و رنجها در دنیا وجود دارند که نباید با آرامش آنها را تحمل کنیم. غزالی علیرغم تعهدش به اهمیت صبر در زندگی اخلاقی جایی نیز برای بی تابی و عدم صبر کردن در نظر میگیرد. او مینویسد:"در مواردی که صبر ضرر به همراه دارد صبر کردن حرام است مانند شاهد بودن بریدن دست یک پسر بدن و ساکت ماندن".
این موارد نمونههایی از آسیب به خود یا عزیزان است، اما آیا میتوان ضرورت صبر نکردن را به آسیبهای اجتماعی مانند نژادپرستی سیستماتیک یا فقر نیز تعمیم داد؟ همان گونه که برخی از دانشمندان علوم قرآنی استدلال کرده اند صبر واقعی گاهی نیاز به عمل دارد. غزالی مینویسد:"به خاطر این که صبر نیمی از ایمان است تصور نکنید که همه جا ستودنی است. آن چه مورد نظر است انواع خاصی از صبر است". به طور خلاصه همه نوع صبری خوب نیست تنها صبری که در خدمت اهداف درست باشد کلید زندگی اخلاقی است. این سوال که کدام اهداف درست هستند پرسشی است که همه ما باید برای خود به آن پاسخ دهیم.